کتاب حاضر، داستان کلاغی است که هیچ دوستی ندارد و احساس تنهایی می کند. از گل ها و قناری ها می خواهد که با او دوست شوند ولی هیچ کس با او دوست نمی شود. حتی مترسک هم حاضر نمی شود که با او دوستی کند. سرانجام سنجاقک پیش او می آید و در آخرین لحظۀ عمرش با او دوست می شود. کلاغ هم می فهمد که دیگر تنها نیست و یک دوست خوب همیشه همراه اوست.