برای درک به روز بودنِ هانا آرنت، میبایست نگاهی به نقشه برلین انداخته شود، شهری که در مرکز آن میتوان خیابانی به نام هانا آرنت را یافت که دو خیابان دیگر به نامهای ویلهلم و اِبرت را به هم متصل میکند. دو خیابانی که به افتخار ویلهم فریدریش اول، پادشاه پروس و فریدریش ابرت، اولین رئیس جمهور تاریخ آلمان نام گذاری شده اند. این خیابان با عبور از کنار آخرین پناهگاه آدولف هیتلر و دیوار برلین، در قسمت جنوبیِ بنای یادبود قربانیان هلوکاست به پایان میرسد و از آنجا میتوان دیدی مسلط به ساختمان پارلمان آلمان و سفارت آمریکا داشت. این خیابان در واقع چشم اندازی به تاریخ پرحادثه آلمان در قرن بیستم میلادی میگشاید و در عین حال به زندگی و اندیشه هانا آرنت منتهی میشود. با گذشت بیش از چهار دهه از مرگ هانا آرنت، وی همچنان یکی از برجسته ترین چهرههای اندیشه سیاسی در قرن بیستم به شمار میرود. وی که در طول زندگی خود توانسته بود به عنوان یک نظریه پرداز سیاسی و روزنامه نگار شهرتی قابل ملاحظه به دست آورد و بواسطه سخنرانیها و نوشته هایش توجه بسیاری را به خود جلب نماید، در دهههای گذشته نیز از لحاظ تاریخی به شخصیتی حائز اهمیت و به یکی از بزرگترین اندیشمندان سیاسی بدل گشته است. اندیشمندان و روشنفکران زیادی به آثار و ویژگیهای زندگی و شخصیت هانا آرنت پرداخته اند، به نحوی که امروزه وی به عنوان یکی از خلاق ترین و آموزنده ترین چهرهها در فرهنگ مغرب زمین شناخته میشود. شاید برای خود هانا آرنت نیز چنین توجهی به اندیشه اش قابل تصور نبوده است، اندیشهای که در میان تمامی مکاتب و جریانهای فکری قرن بیستم، اندیشهای مستقل بود. آثار وی نیز در بین آثار تمامی اندیشمندان سیاسی قرن بیستم از جایگاه بسیار مستحکمی برخوردار است، واقعیتی که میبایست علت آن را در به روز بودن اندیشه هانا آرنت جستجو کرد.