هنگامی که روشنفکران در مورد فوتبال دست به قلم میشوند، هواداران با دیده شک و تردید به آن مینگرند. چون از نظر آنها روشنفکران و اندیشمندان صرفاً برداشتی به دور از حقیقت از فوتبال، این ورزش ساده و شورانگیز دارند. این مسئله به این دلیل است که این افراد فوتبال را بیشتر به جنگ، به جانشینی برای مذهب و یا یک مراسم آیینی خاص تشبیه میکنند و یا به دنبال تشخیص ارتباطی بین فوتبال و سیاست هستند. در این کتاب اما فوتبال به همان اندازهای که شایستۀ آن است جدی گرفته میشود و چیزی که واقعاً در این ورزش پرطرفدار نهفته است، نشان داده میشود. فوتبال دارای منطقی منظم اما هولناک است و با قانون انحصاری و فوق العاده عجیبِ «ممنوعیتِ استفاده از دست»، یک ضد فرهنگ را ایجاد میکند، فوتبال انسانها را مجبور به استفاده از «پا»، این ناآزموده ترین عضو بدن میکند. انسان نه با «پا» میتواند توپ را نگه دارد و نه آن را به صورت هدفمند به حرکت درآورد. به «پا» در تمریناتی بیپایان آموزش داده میشود که بتواند توپ را لمس و بر آن تسلط پیدا کند. بازیکن فوتبال قصد خود را به «پا» منتقل میکند. چون در فوتبال شکست همیشه نزدیک است، آسیب پذیری موجودیت انسانی به وضوح نمایان میگردد، واقعیتی که میبایست بر آن غلبه کرد. هیچ چیز به اندازه توپ به دلیل شکل هندسی آن، عامل اتفاق نیست، در اصل توپ میتواند در همه جا به راحتی به حرکت درآید.