روتبارد در سرتاسر این اثر توضیح می دهد که برخلاف تصور حامیانِ نهاد دولت، این نهاد نیروی بیخطری نیست. دولت نهادی قهری است که در روابط داوطلبانه موجود در بازار مداخله می کند. محور همه مباحث کتاب این است که نهاد دولت به هزار توجیه متوسل میشود که حضور خود را در عرصه زندگی و کسب و کار مردم، موجه نشان دهد؛ حال آنکه بیشتر گرفتاریهای جوامع محصول همین مداخلههاست. تحلیل روتبارد در باره دولت چنان نقادانه و رادیکال است که حتی دولت را برای اموری مانند امنیت و دفاع نیز ضروری نمیداند و معتقد است همه امور را میتوان به بخش خصوصی واگذار کرد. تفکری که روتبارد از آن دفاع میکند با عنوان آنارکوکاپیتالیسم شناخته میشود.