نمایشنامهی فلسفی «بهسوی دوزخ... ای بیگناهان» یادآور آن داستان آغازین است:
تبعید آدم و حوا. جهانی که در آن سیستم و قدرت در صدد ایجاد جامعهای هستند که باید همه در آن "احساس گناه" ناکرده بکنند و مجرم و شریک جرم باشند و دستشان به گناهی آلوده. جامعهای که شرط آزاد زیستن در آن، تحملِ بارِ سنگین گناه است. بُعد تراژیک این نمایشنامه، وجود دوزخی است که در آن، آدمها با وجود محکومیت و شکنجههای هولناک، همچنان در سکوت ابدی خویش، از شرایط موجود سپاسگزارند، و یا آنکه تاب چنان وضعیتی ندارند و رهاییشان را در مرگ میبینند و به آن تن میدهند.