ژرژ باتای فیلسوفی فرانسوی که گرایش مارکسیست ضداستالینیسم داشت (دست کم در سال های 1931-34) و مدتی همکاری فکری با سوررئالیست ها داشت، بعدتر از آنها فاصله گرفت و راهش را از آن ها جدا کرد. طیف علایق و توجهات او فلسفه، اقتصاد، نظریه ادبی، رمان نویسی، زیبایی شناسی و سیاست را در بر می گیرد. موضوع محوری کار او انهدام سوژه، مرگ خود، نابودی اگو یا براندازی هرگونه تصوری در باب تمامیت، کلیت، یا انسجام در «من» است. متون او قطعه وار، هزارتو گون، شدت مند، هذیانی، راز آلود، غیر تعقل گرا، و در عین حال دشوار هستند. بسیاری فلسفه او را پاسخی در برابر فاشیسم زمانه اش تلقی می کنند.