خوانشی که این کتاب پیشروی دارد. به دنبال تنش زایی است: از یک سو، تنشزایی در خوانشهای پیشین از ایبسن که در میان خوانندگان و تماشاگران آثارش در ایران جا افتاده است، و از سوی دیگر، تنشزایی در متون ایبسن روزگاری که او در آن نفس میکشید بی شباهت به روزگار خود ما نیست. وقتی او قلم به دست گرفت، نروژ دچار لرزههایی پیاپی مدرنیته و روشنگری بود. دولت ملی، مجلس، استقلال، جامعه مدنی، حکومتهای خودکامه، مردم سالاری، ایبسن پیشرو و پیشگام نمیتوانست نمایشنامه بنویسد و از اینها سخن نگوید. به عکس، با دقت بیشتر در متون نمایشی و نامههای او، میتوان آثارش را جایگاه جدال و جدل درباره دیسکورسهای رایج مدرنیتهای که گوته و شیلر به آن دامن زده بودند، دانست.