خیام در خوانشِ تمثیلی خود از تاریخ و فرهنگِ ما، گویی همدلیِ نابههنگامی با والتربنیامین، منتقدِ فرهنگیِ مدرنیته دارد. تمثیلِ کوزهای که کوزهگرِ دهر بر زمین می زَنَدش، تکههای آن به طبیعت بازگشته و در نیروی حیاتشان همچنان خاطرهی انسان و تجربهی او را با خود دارند، با فلسفه ی تاریخِ بنیامین به انطباقِ حیرتآوری میرسد. انعکاسِ تصاویرِ حیات و تاریخ و تلاش برای به خاطرآوردنِ طعمِ تجربهها و زمانهای ازدسترفته در زبان شاعرانهی خیام، یادآورِ تصاویرِ دیالکتیکی بنیامین است. گویی خیام در نقشِ رستگاریبخشِ نورِ بیرمقِ درهم شکستگان و درگذشتگان ظاهر میشود و مهمتر آن که با زبانِ رباعیات آنها را به آینده مخابره میکند. تمثیلهایی را که خیام از گذشته به آینده منتقل کرده است میتوان همچنان در زمانِ حال به کار گرفت. این خاصیتِ تمثیل است که چونان دورهگردی، گَردِ تجربه از هرچیز و هرجا بر سیمایش نشسته، آن را در خود ثبت میکند و به انتظارِ مورخ «دوره میکند شب را و روز را، هنوز را». این کتاب بهواسطهی برخی متونِ مرتبط با اندیشهی خیامی و با بهرهگیری از فلسفهی تاریخِ والتر بنیامین سویهی تمثیلیِ تاریخِ ما تا آستانهی تجدد را بازخوانی میکند.