سرنوشت بختیار را در انقلاب ایران، با سرانجام کرنسکی، رئیس دولت موقت در انقلاب فوریه ۱۹۱۷ روسیه مقایسه کردهاند. این مقایسه به رغم تفاوتهای آشکار میان آن دو چندان بیاساس نیست. کرنسکی در پی انقلاب بلشویکی اکتبر ۱۹۱۷ به فرانسه گریخت، کتاب و خاطرات نوشت، بار دیگر بختش را آزمود و با برپایی تشکیلاتی سیاسی، سودای “آزادی روسیه” را در خاطر پرورد تا سرانجام از مسند صدارت بر کرسی استادی دانشگاه تکیه زد. بختیار نیز چون کرنسکی، فلسفه و حقوق خواند، به سیاست روی آورد و در رویای برقراری نظام مشروطه سلطنتی، با آنچه برایش کابوس انقلاب بود روبهرو شد. به فرانسه گریخت، دست به تشکیل “نهضت مقاومت ملی” زد، خاطراتش را منتشر کرد و سرانجام در واپسین سالهای عمر، سرگشته و دلشکسته، بر آن شد که از سیاست دست بشوید و در دانشگاه به تدریس بپردازد.