او و بسیاری از همنسلانش، با تلاش برای یافتن زبانی تازه در بستر فرهنگ ایرانی، به دنبال پیوند گذشته با زمانهای بودند که در آن معنای زندگی و نگریستن در حال تحول و دگردیسی بود. هنرمندانی چون پیلارام، با نگاه با کنشگران هنر در جهان خارج از جهان ایرانی خود، زبانی میجستند که نه بر مدار بیگانگی با گذشته خود بگردد و نه بر محور زیباییشناسی خطاطان پیشین. پس پیلارام را میتوان هنرمند خوشنگاری قلمداد کرد که تحولی در زبان و بیان خط به وجود آورد؛ چنان تحولی که هر چند سنتگرایان در برابرش سکوت کردند، سرانجام جریان خطنقاشی به مثابه زبانی خلاق در هنر ایرانی از دل آن زاده شد.