این کتاب ضمن بررسی عالم مثال در نقاشی قرنهای نهم تا دهم هجری به بررسی فرایندهای شکلگیری مکتب اصفهان در دو قلمرو میپردازد: ساختار اندیشه که اساساً بررسی مکتب فلسفی اصفهان و حکمت متعالیه ملاصدراست؛ و ساختار هنری که متشکل از عوامل صوری و ظاهری آثار هنری و ناظر بر ریختشناسی، گونهشناسی و ترکیببندی آثار نقاشی نیمه اول قرن یازدهم هجری در شهر اصفهان است. این پژوهش درصدد است نمودهای عینی مکتب متعالیه را در آثار هنری آن عصر بیان نماید. در این میان رضا عباسی از هنرمندانی است که بیشترین سهم را در سبک مکتب نقاشی اصفهان دارد؛ از این رو، محور اصلی این کتاب تجزیه و تحلیل سبک نقاشی و روش هنری این هنرمند است. همچنین در این کتاب نگارنده ضمن بررسی ریشههای تصوف و عرفان و جایگاه عالم مثال و معنویت در نقاشی و پرداختن به ارکان اصلی حکمت متعالیه، ساختار صوری و ظاهری مکتب نقاشی اصفهان را نیز بررسی نموده است.