این داستان از زبان سه فرزند یک خانواده ی پنج نفری روایت می شود. هیچ برد و کش ، هرکدام از این بچه ها مشکل خودشان را دارند و در طول داستان ماجراهایی که برای آنها اتفاق می افتد روایت می شود و از تجربه ی شخصی آنها را میتوان لمس کرد. برد نوجوان باهوشی است که میخواهد فضا نورد بشود ، اما در طی اتفاقاتی که می افتد آرزویش را تحقق ناپذیر می پندارد. فیچ در مدرسه رفتاری پرخاشگرانه دارد و در برقراری ارتباط با همکلاسی هایش مشکلاتی را تجربه میکند و کش نسبت به ورزش مورد علاقه اش ، بسکتبال احسال بی انگیزه گی میکند. اما در نهایت هرکدام به یک نتیجه ی شخصی و منحصر به فرد برای خودشان می رسند.