سهراب شهید ثالث معتقد بود ورنر هرتزوگ تنها استعداد واقعی سینمای آلمان در نیمهی دوم قرن بیستم است. از اغراق و منظر شخصی فیلمساز عزیزمان که بگذریم، نمیتوانیم این مسئله را در نظر نگیریم که هرتزوگ، خالق تعدادی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست و پروژههای جنونآمیزش چیزی شبیه جادوگری با سینما هستند. همهی کسانی که «آگیره، خشم خداوند» و «فیتزکارلدو» را دیدهاند، نمیتوانند حیرتزدگیشان از این حجم دیوانگی نامتصور را پنهان کنند. زدن به دل رودها و جنگلها با ارتشی از سربازان و کارگران، آن هم در قالب پروژههای فیلمسازی که گویی با هدف انجام امر ناممکن در سینما انجام شده، کاریست که فقط از هنرمندی دیوانه برمیآید که همهی عمرش را علیه هنر موزهای و بیمصرف دورانش شوریده است. کتاب «خودآموز حفظ بقا» گفتوگوی اروه اوبرون و امانوئل بوردو با این فیلمساز آلمانیست پیرامون هنر، سینما، هنرمندبودن در جهان امروز و بسیاری چیزهای دیگر که فقط از ذهنی درخشان همچون هرتزوگ میتوان انتظارش را داشت. او که از هیچ دیوانگیای ابایی نداشته و در مسیر کارش حتی کفشهایش را هم خورده، در خودآموز حفظ بقا، روایتگر بخش کوچکی از مسیری شده که از او سینماگری ساخته که بسیاری از مشهورترین پروژههای به ظاهر بزرگ تاریخ سینما، برابر کارهایی که او کرده، به مثال بازیهایی کودکانهاند!