آگاهی، که «آخرین راز بزرگ علم» نامیده میشود، اکنون موضوع بحثهای داغ است و تحولات جدید هیجانانگیزی که در حوزۀ پژوهش مغز صورت گرفته است میدان را به روی زیستشناسان، عصب پژوهان، روان شناسان و فیلسوفان گشوده است. هیچ تعریفی از آگاهی وجود ندارد که همه در آن اتفاق نظر داشته باشند، ولی با این همه میتوان به برخی مطالب اشاره کرد که از این لفظ تصوری را ارائه می دهد: یکی این که "فلان چیز بودن چه جور چیزی است": اگر چیزی هست که فلان حیوان یا نوزاد بودن آن جور باشد، در این صورت، آن چیز آگاهی دارد. در غیر این صورت ندارد. دیگر این که آگاهی یعنی تجربۀ ذهنی یا تجربۀ پدیدهای، و ... . در کتاب حاضر در خصوص این موضوع بحث شده است که آایا ما واقعا اختیار (ارادۀ آگاهانه) داریم یا نه؛ و چه چیزی سبب تصور ما از "خود" میشود. نگارنده از بعضی نظریههای مهم نیز بحث کرده است، از جمله: آزمایشهای جدید در زمینۀ عمل و آگاهی، بینایی و توجه، حالتهای تغییر یافتۀ آگاهی، و آثار و عوارض آسیبهای مغزی و داروها.