در این کتاب مقوله گفت و گو براساس روایت تمثیلها یا حکایات مثنوی مولوی با ذکر نمونههایی چند بررسی شده است .نگارنده معتقد است : "در بیشتر تمثیلهای مثنوی، گفت و گوی شخصیتهای داستانی، بیان کننده و زمینهساز صریح نظریهها است ;هر چند که گفت و گوها و تمثیلها در مثنوی هدف نیست ;ولی چنان با تبحر و هنرمندی، داستانها و "افسانه"ها بیان گردیده که در موارد بسیاری هدف تلقی میگردد ;به ویژه در ادبیات فارسی که از انتشار داستانهای کلیله و دمنه به بعد، جنبه نصیحت و اندرز مطلب، از رویداد حکایتها جدا نیست .گفت و گو کنندگان داستانهای مثنوی، علاوه بر بیان مطلب، نمایانگر فرهنگ قشرها و گروههای گوناگون اجتماعیاند، در داستان "موسی و شبان"، واژگان و عبارتهایی که هر یک به کار میبرند معرف فرهنگ منزلتی و طبقاتی آنهاست .زمانی که مردی مست با محتسب حرف میزند یا وقتی که عالم علم نحو با کشتیبان سخن میگوید و یا هنگامی که زنی با شوهرش گفت و گو دارد، تفاوتها و موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی هر یک به روشنی از جملهها و شیوه بیان آنان مشخص است ...در گفت و شنود این جستارها، بیشتر تمثیلهایی بر گزیده شده که تفاوت بین دو طرف گفت و گو کننده مشهود باشد .مثلا گفت و شنود کسانی که زبان یک دیگر را نمیفهمند، گفت و گو با کسی که ناشنوا است، وقتی که یک کودک طرف صحبت است، سخنان دیوانه را گوش کردن و با زورمند چگونه باید حرف حق گفت .صاحبان دینهایی متفاوت وقتی حرفی با هم دارند و به گفت و شنود حیوانات با هم نیز بایستی گوش سپرد . گفت و شنود زورمند و ضعیف، دزد و سلطان و...، زن و شوهر سرانجام عاشق و معشوق و در پایان چند تمثیل بی گفت و گو در این مجموعه جمع آمده است ."