کتاب حاضر، رمانی اجتماعی است با رگههایی از طنزی تلخ. رمان روایت تکهای از روزگار دختر جوان دانشجویی است که برای امرارمعاش کار میکند. از کار در تولیدیهای خاک گرفته بگیر تا نوشتن رمانهای زرد عاشقانه. او تئاتر خوانده و ناکام مطلق است در رشتهاش. زندگیاش بهسختی میگذرد و با مادر و خواهرش سر هزینههای خانه بحثوجدل دارد. این شخصیت در جستوجوی امنیت عاشق هم میشود و تناقضها و درهمپیچیدگیهای زندگیاش چنان زیاد است که عملاً خود را تنها مییابد مقابل جهان. او باید کاری کند. نویسنده در این رمان از یک ساختار رئالیستی گزنده و طنزآلود استفاده میکند تا جهان خرد و تحقیرشده یک قهرمان معمولی را به تصویر بکشد که در تنگناهای اجتماعی و معیشتی گرفتار شده. او این شخصیت را به خیابانهای تهران میفرستد تا پرسه بزند، راه برود و مدام اتفاقهای ریزودرشت را تجربه کند.