قطار M از کافه کوچک گرینویچ ویلج شروع می شود، جایی که اسمیت هر روز صبح برای قهوه سیاه می رود، جهان را همانطور که هست و جهان را همانطور که بود نشخوار می کند و در دفترچه خود می نویسد. از طریق نثری که بین رویاها و واقعیت، گذشته و حال، جابه جا می شود، به کازا آزول اثر فریدا کالو در مکزیک سفر می کنیم. به یک خانه ییلاقی در کنار دریا در منطقه فار راکاوی نیویورک که اسمیت درست قبل از وقوع طوفان سندی به دست می آورد. به ایستگاه متروی خیابان چهارم غربی، پر از صداهای مخمل زیرزمینی پس از مرگ لو رید. و به گورهای ژنه، پلات، رمبو و میشیما.