در حالی که ریکی و موش آهنی اش از این ناراحتند که مجبورند به خانه ی دخترعمو لوسی بروند و در آن جا حتما باید بازی مسخره ی لوسی را تحمل کنند و به نظرشان دیگر هیچ چیز بدتر از این نمی تواند باشد؛ اتفاق عجیبی رخ می دهد. گروهبان ساس بدجنس که حاکم سیاره ی کر و کثیف زحل است و خودش بیشتر از هرکس دیگری باعث آشفتگی و کثیفی آن جا شده، احساس می کند که دیگر سیاره اش بیش از حد کثیف شده و باید یک جای جدید پیدا کند تا آن را از اول آلوده کند. پس سوار بر سفینه اش می شود تا به زمین بیاید و با اشغال آن برای خودش، آن جا را هم مانند زحل به هم ریخته و پر از آشغال کند. او به افرادش می گوید که اول باید پادشاه زمین را بدزدند و بعد آن را اشغال کنند. لوسی که به خاطر شاهزاده بازی، تاج پادشاهی به سرش دارد در مقابل دوربین های تیزبین ساس ها خودنمایی می کند و آن ها گمان می کنند این دختر شاهدخت زمین است، پس برای گرفتن و دزدینش وارد عمل می شوند.
قسمت هایی از کتاب به نام “ورق زدن جادویی!” هستند که اگر مخاطب صفحه ها را با سرعت نسبتا بالایی ورق بزند می تواند تصاویر را در آن ها به صورت متحرک ببیند و از تجربه ای جالب لذت ببرد.