این قصه سر دراز دارد! انگار قرار نیست این موش های بیچاره آب خوش از گلویشان پایین برود. هنوز خستگی سفر قبلی از تنشان بیرون نرفته که ماجرای تازه ای پیش می آید. نامه ای با خط خرچنگ قورباغه به دست موش ها می رسد. هیچکدام سواد درست و حسابی ندارند و اگر هم داشته باشند، از پس چنین نامه ای با این همه کلمات عجیب و غریب برنمی آیند؛ مگر یک نفر که معلوم نیست زنده است یا مرده. اگر زنده باشد، صدسال هم بیشتر دارد. عتیقه؛ موش لجوج، یک دنده و بانمک اما حیرت انگیز و گاهی هم ترسناک. این موش با بقیه موش ها فرق دارد. معلوم نیست جادوگر است یا فال گیر یا باستان شناس؛ همه این ها هست و هیچکدام نیست. اما نامه، موش ها را مجبور می کند راهی سفر تازه ای شوند؛ سفری به سرزمین های گذشته ایران؛ تیسفون، سرزمین ساسانیان. سفر سخت و طاقت فرساست؛ مارو مور، گربه و عقرب و هرچیز دیگری هم سر راهشان است اما این ها بیدی نیستند که با این بادها بلرزند. اصلأ خودتان بخوانید. تاریخ خواندن این جوری کیف دارد...