اشرف مازندرانی از جملۀ شاعرانی بود که مقارن با دوران پرتابوتب حکومت صفویان و سختگیریهای شریعتمداران به هوای برخورداری از توجه و پرورش شاهان تیموری عازم هند شدند. او با آنکه به معلمی دختر اورنگزیب پادشاه گمارده شد، از وضعیت خود ناراضی بود و دوری زن و فرزند هم او را میآزرد. بالاخره پس از کسب اجازه به ایران بازگشت. چندی در اصفهان ماند؛ ولی خاک دامنگیر هند دوباره او را به سوی خود کشید و این بار با زن و فرزند بدانجا رفت و عاقبت در همانجا هنگامی که راهی سفر حج بود، در مونگیر هند جان به جانآفرین تسلیم کرد.