در جلد هشتم از مجموعة «فلسفة هنر و زیباییشناسی»، به بررسی برخی از دیدگاه های عمدة زیباشناسی مارکسیستی پرداخته میشود. نظریة زیباشناسی مارکسیسم، نظریه ای است که با انگیزة سیاسی ساخته و پرداخته شده، و از این رو اهمیت بسیاری برای نقش آموزش هنر قائل است. نظریه پردازان مارکسیست معتقدند که هنر تاثیری پردامنه و سازنده بر حوزه های مختلف حیات مادی و فرهنگی دارد و نقش فعال در فرآیند متحول ساختن دنیای واقع ایفا میکند. این بدان معنا است که نه فقط تاریخ هنر، بلکه نقش هنرمند را هم در حیات نسلهای آتی، باید با ملاحظة جنگ طبقاتی مورد ارزیابی مجدد قرار داد. در واقع، هنرمند مارکسیستی از مردم میخواهد تا سنتی اندیشیدن را که از لحاظ سیاسی فاقد اعتبار است، کنار بگذارند: اما آنچه اهمیت دارد این است که این نظریه در قرن بیستم، بر سر مسالة «نوپردازی»، به ویژه با مدرنیسم در تعارض است.