هرکسی که سفرنامه های دهه سی را مطالعه کند ، سرانجام به این نتیجه می رسد که سفر به کرانه های جیحون بایرون یک شاهکار به تمام معنی است . بایرون مردی محترم ، ادیب و زیباشناس بود و در سال 1941 که سوار برکشتی عازم آفریقای غربی بود ، اژدر به کشتی اش اصابت کرد و غرق شد . بایرون در دوران کوتاه زندگانی اش علاوه بر نقاط دوری چون چین و تبت ، به اغلب کشورهای نزدیک میهن خودش هم سفرکرد .... .رابرت بایرون نویسنده کتاب نوه لرد بایرون شاعر و از نجبای قرن پیش است که در 1933 همراه با کریستوفر سایکس پسر سر پرسی سایکس مستشرق انگلیسی عزم سفر به ایران و افغانستان میکند. او مشکلات سفرشان را با طنز خاصی بیان کرده و بر جذابیت کتاب می افزاید . این کتاب بی تردید یکی از شاهکارهای سفرنامه نویسی است و یکی از بهترین سفرنامه های قرن بیستم انتخاب شده است . قدرت و دانش بایرون در دیدن آن چیزهایی که در بسیاری از موارد به چشم نمی آیدیا از دید مسافرمعمولی پنهان می ماند مایه زیبایی و جاذبه کتاب است . در این سفرنامه بایرون به توصیف چند جنبه از دیدههایش تاکید دارد، یکی همان وجوه مشخصهی معماری اسلامی است که با استادی و گاهی با به کارگرفتن واژهایی بسیار تخصصی جزییات را برای ما مجسم میکند و یکی شرح وضع اجتماعی آن دوره و برداشتهای وی از دوران رضا شاه است.