چرا انواع خاصی از فیلمهای مستند و غیرداستانی، ظرف بیستسی سال گذشته، در قامت جذابترین، مهیجترین و برانگیزندهترین فیلمها ظاهر شدهاند؟ فیلمهای کارگردانانی مانند عباس کیارستمی (کلوزآپ)، آری فولمن (والس با بشیر) و آنیس واردا (خوشهچینان و من) بینندگان را مجذوب خود کرده و همزمان آنان را در طبقهبندی و تعیین ژانر این فیلمها به دردسر انداخته است. بهترین راه برای فهم این فیلمهای التقاطی، که گاه از آنها با تعابیری مانند مستندهای شخصی یا فیلمهای روزنگار یاد شده، آن است که آنها را نسخههای سینماییِ جُستار (essay) در نظر بگیریم. این استدلال جانمایۀ کتاب جدید تیموتی کورگان است. بهرغم تلاشهای پیشگامانی مانند کریس مارکر، تصور کلی از جستار بهعنوان مقولهای صرفاً ادبی بوده و بهندرت بهعنوان سنتی سینمایی شناخته شده است. روایت عمیق کتاب فیلمجستار از رابطۀ تنگاتنگ ادبیات و فیلم، و اندیشهها و تفاسیر و الگوهای نظری بدیعی که به دست میدهد، این تصور کلی را تغییر خواهد داد، بهویژه آنکه کوریگان در نگارش کتاب حاضر دقیقاً همان الگوها و شیوههای بیانیای را به کار بسته که خود آنها را بهعنوان وجوه مشخصۀ جستار ادبی/ فیلمجستار برشمرده است، امری که ضمن بخشیدن ظاهری متفاوت به کتاب، خواندن آن را به تجربهای زنده تبدیل کرده که همزمان نیازمند اهتمام و تمرکز بیشتر است.