شلیک به قلب تهی با این جمله واقعی شروع می شود و به پایان می رسد: "من او را بین چشمانش شلیک کردم." همانطور که داستان - فرو رفتن در آب های سرد تنهایی، ناامیدی و تلخی - ادامه می یابد، قتل راوی شوهر فراری اش اجتناب ناپذیر منطقی خاصی پیدا می کند. نوشتههای ناتالیا گینزبورگ، فارغ از هر گونه ارزش و احساساتی بودن، در اینجا سپید و خشمگین است. او داستان ناخوشایند یک ازدواج کسل کننده معمولی را به یک تریلر روانشناختی غنی تبدیل می کند که به نظر می رسد این سوال را ایجاد می کند: چرا همسران بیشتری شوهران خود را نمی کشند؟