رمان بینظیر کتابخانه نیمه شب، اثر مت هیگ، به احتمالات بینهایت زندگی میپردازد. این کتاب داستان دختری به اسم نورا را روایت میکند که زندگیاش سراسر شکست و پشیمانی است. او احساس میکند آدمی بازنده است و وجودش برای هیچکسی اهمیتی ندارد. اما نورا فرصتی بهدست میآورد تا زندگیهای مختلف دیگری را تجربه کند که نتیجهی تصمیمات کمی متفاوت در زندگیاش بودند. او وارد مکانی به اسم کتابخانهی نیمهشب میشود که جایی بین مرگ و زندگی است و پر از کتابهایی است که زندگیهای موازی نورا را در دل خود دارند و او این فرصت را مییابد که با امتحانکردن این زندگیها، حسرتها و پشیمانیهای خود را از بین ببرد و سرنوشتش را طور دیگری رقم بزند. نورا باید در این کتابخانه، به درون خودش نگاهی بیندازد تا آنچه را که واقعاً از این زندگی میخواهد پیدا کند.