دیوید جوی، متولد ۱۹۸۳، تصویرگر فضای تیره و تار روابط آدم های شکست خورده است، کسانی که علی رغم زندگی در طبیعتی زیبا و الهام بخش، درگیر روابط خشن و تراژدی های شخصی خود هستند. آدم هایی تنها که گذشته ی ناآرامششان سایه به سایه در تعقیب آنهاست و مجال لحظه ای زندگی آرام را از آنها می گیرد. او سال ۲۰۱۶ بارمان جایی که همه ی نورها می روند نظر منتقدان ادبیات را به خود جلب کرد و نامزد جایزه ی ادگار برای رمان اول شد، تریلری گیرا و جذاب درباره ی دنیای مواد مخدر که هم زمان علاقه مندان به داستان های حادثه ای و مخاطبان جدی ادبیات را جذب کرد. جوی با رمان همه ی وزن جهان (۲۰۱۷) به مطرح ترین نویسنده ی نسل نو آمریکا بدل شد و با رمان ریسمانی که نگه مان داشت (۲۰۱۸) جایزه ی کتاب سیبا را به خود اختصاص داد. در رمان همه ی وزن جهان، کهنه سرباز جنگی با روحیه ای ویران تراز قبل جنگ، از افغانستان به کارولینای شمالی برمی گردد. او در طول جنگ کارهایی کرده که نه می تواند فراموششان کند و نه می تواند خودش را بابت آن کارها ببخشد. طی روزهای بی هدفی که نزد مادر بی مهرش می گذراند، به دوست دوران کودکی اش برمیخورد و آن دو، پس از مرگ تصادفی ساقی مواد مخدرشان مقدار زیادی مواد و پول نقد به دست می آورند و این آغاز ماجرایی هولناک برای دو شخصیت تنهاست که با نثری شاعرانه روایت می شود. پدرش بانگاهی ملامت بار به ایدن خیره شد، انگار که مسئول این زندگی نکبت بار کسی غیر از او نباشد. ایدن با این که گوش هایش را با انگشت گرفته بود ولی نتوانست صدای انفجار گلوله را خفه کند. صدای وزوزی داخل سرش می چرخید. پسرک دید که پدرش گفت: «دوستت دارم» و بعد قنداق اسلحه را زیر گلوی خودش گذاشت و نوک فلزی تفنگ به دندان هایش خورد ... .