دستگیری و مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و متجاوزین به مال، جان و ناموس دیگران به عهده پلیس و نیروهای امنیته. اگه قرار باشد هرکس خودسر وکیل و وصی مردم باشد. خودش محاکمه، قضاوت و خودش هم مجری قانون شهر و جامعه دچار هرج و مرج می شود. آن وقت هرکس با هر که دشمنی دارد طرف مقابل را می کشد و به تو می گوید به قول تو کار شاهین سیاه یا گرگ تنهاست.
-نه پدرجان، افرادی که به دست شاهین و گرگ کشته میشن جرایم آنها به اطلاع پلیس می رسه و مخفیانه اطلاع رسانی می کنند و تازه اوضاع شهر بی نظم و تا حدودی دچار هرج و مرج است. و کار از دست پلیس خارج شده است. چون آنها با مشکلات سیاسی به وجود آمده در مقابل یک کار انجام شده قرار گرفتند و این فرصتی برای مافیای موادمخدر و اراذل اوباش شهر است که دست به کارهای خلاف و غیرانسانی می زنند.
-مثلا همین دو هفته دو جوان شرور دختری را به عنوان مسافر سوار ماشین کردند و بعد او را به محلی دورافتاده برده و به او تجاوز کردند. و اون دخترا می رفتند پاسگاه برای شکایت.
-اتفاقا رفتند و پدرم سرهنگ طوفان شخصا مداخله و دستور رسیدگی فوری داد. اما چه کسی می داند. یا می توانسته بفهمد که آن دو جوان متجاوز چه کسانی بودند. وقتی پدرم آنها را برای بررسی شکایت و تشکیل پرونده به شهربانی فرستاده بود. انفجار بمب جلوی شهربانی که توسط مخالفین مسلح حکومت انجام شد موجب ترس و وحشت آنها شد که قید شکایت را زده و از آنجا فرار کردند. اوضاع امنیتی شهر تا حدودی دچار هرج و مرج است.
پدر گفت: خوب آخرش چی شد؟
-یکی از اداره پست اومد پاسگاه با پاکتی حاوی نامه و یک نوار کاست، پدرم نوار رو گذاشت تو ضبط صدای همان راننده و فرد همراهش که نحوه تجاوز به آن دختر و دختری دیگر و یه پسر بچه را توضیح می دادن.