در دهه ی ۱۹۶۰ لایپزیگ کانون مقاومت در آلمان شرقی بود. هارالد فریش که آن زمان دانشجوی فیزیک بود، به فرار می اندیشید. اما پیش از فرار ، او می خواست اعتراض اش را به دولت وقت که پا را فراتر نهاده و کلیسای سنت پاول را در می ۱۹۶۸ ویران کرده بود، نشان دهد. فریش اعتراض اش را به شکلی تماشایی به وسیله ی یک اسلاید پارچه ای به نمایش گذاشت. با وجود تلاش های پلیس مخفی آلمان شرقی ( اشتازی ) نتوانست عاملان این اعتراض هوشمندانه را شناسایی کند. خیلی زود فریش و دوستش به بلغارستان سفر کردند تا از آنجا با قایق از دریای سیاه به ترکیه فرار کنند. آنها دست به تلاشی شجاعانه زدند که تا پیش از آن هرگز کسی انجام نداده بود. هارالد فریش که امروز فیزیک دان برجسته ای است در این کتاب با جزییاتی فریبنده و جذاب چهره واقعی از رژیم آلمان شرقی و وقایع اواخر دهه ی ۱۹۶۰ را به تصویر می کشد. امروز نیم قرن بعد از آن وقایع فریش می کوشد تا سهم خود را از اتحاد دوباره ی آلمان ارزیابی کند. کتاب فریش و زندگی اش در لایپزیگ و فرارش به غرب باید توسط هر فردی که علاقمند به تاریخ آلمان در قرن بیستم است خوانده شود. کتاب فریش همچون کتاب های پلیسی است اما داستان فریش کاملا واقعی است.