ایروین آلن گینزبرگ (1926- 1997)، شاعر و فعال سیاسی آمریکایی و از پایهگذاران نسلِ موسوم به «بیت».
«بیت»ها نسلی برآمده از نویسندگان و شاعرانِ طغیانگر و عصیانیِ آمریکای پس از جنگ جهانی دوم بودند که زمان و زندگیای فراتر از زمانه و زندگیشان جستجو میکردند. نسلی با بینشِ تازهی اجتماعی، سیاسی و ادبی، و در پیِ تجربههای جدید و لذتجویی، بی هراس از فروغلتیدن در مخدر و الکل و نسلی شیفتهی دنیایِ زیرزمینیِ تبهکاران و آدمهای طردشده از جامعه. نسلی که گانگستریسم، قتل و جنایت و سوءقصد، ساختمانهای متروکه و فکسنی، بمب اتم، پوسترهای جذاب تبلیغاتی، کمونیسم، بودیسم و ذن و عرفان شرقی، اسطوره و تاریخ، هذیان و کابوس و جنون و تیمارستان، ماریجوآنا و ال. اس. دی، سکس و همجنسگرایی، موسیقیِ جَز، و ماشینهای غولآسای سازندگیِ دورهی پس از جنگ، نقشی نمادین و محوری در آثارشان ایفا میکرد و امکان تازهای بود برای آفرینشِ ادبیشان. ادبیاتی وامدارِ موسیقی جَز، با زبانی گزنده و عریان و پرهیاهو و آمیزهای از تراژدی و کمدی، هزل و مصیبت، ادبیات شفاهی و رسمی، که کاریکاتوری است از اجتماع و سیاست و ادبیات، و فریادی علیه بیداد اجتماعی.
شعر بلند «زوزه»، به عنوان مانیفستِ ادبی «نسل بیت»، بیانگر جوهرهی این نسل و انتقادی است از جامعهی معاصر آمریکا. گینزبرگ در مقام شاعری ژرفنگر با تمایلات آشکار سیاسی، با کنار هم قرار دادن این عناصر و اجزای بهظاهر نامتجانس، شعری آفریده که از اعماق آن صدای عاصی و حزنآلودِ نسلی مطرود به گوش میرسد؛ با زبانی که لحن آنگاه خطابی (با بندهایی که با «who» آغاز میشود و زوزهی گرگ را تداعی میکند) و چون بیانیهای پرشور است، گاه ضعیف و نالان، و گاه گویی بندهاییست از کتاب مقدس.
شعر «زوزه»ی گینزبرگ (1956)، رمان «در جاده»ی جک کرواک (1957)، و رمان «سور عریانِ» ویلیام باروز (1959)، سه اثر شاخص ادبیِ «نسل بیت» و آفرینندگان این آثار، پایهگذارانِ این نسل بهشمار میروند.