توفانی که روی خانه سنگینی می کرد، همه چیز را متوقف نموده و گویی حتی عطر گل ها را هم در سطح باغچه ها نگه داشته بود. وقایعی ناگهانی، همه چیز را به لرزه درآورده و چون کولاک، زندگی جمعی خانواده را درهم ریخته و افراد خانواده را مثل جن زده ها به جان هم انداخته بود. پیش از این ماجرا، افراد آن خانواده چنان به قوت در یکدیگر تاب خورده و در هم پیچیده بودند که جدا کردنشان غیر ممکن به نظر می رسید. فاصله ای که میان گذشته و آینده شان پدید آمده، روز به روز عمیق تر و بیشتر می شود و دیگر به حال اولیه بر نمی گردد.