این اثر از سری کتاب های دو سویه ای است که دو داستان جنایی را در خود جای داده اند، هنگامی که یک داستان به پایان می رسد برای مطالعه داستان بعد باید کتاب را سر و ته کرد و از سوی دیگر آن ماجرای جدید را پی گرفت.
در نفرین خاندان دار ناوی پیرامون خانواده ای می خوانیم که گویا نیروی شیطانی آن ها را در برگرفته است، نیرویی که پیوندی عجیب با عدد هفت دارد. بعد از قتل لرد دارناوی در ساعت هفت عصر و اعدام همسر زیبای او انگار چرخه ای متناوب به راه افتاده است، چرخه ای که هفتمین وارث لرد را به کام خود فرو برد و بعد از آن هفت نسل به هفت نسل دیگر وارثان را درگیر خود ساخت و هر دوشیزه ی نگون بختی را که با آن ها ازدواج کرده بود نیز به قتل رساند؛ این موضوعی مخوف است به ویژه اینکه گویا اکنون نوبت به هفتمین وارث دیگر رسیده…
خانه خنجرهای پرنده نیز تا حدودی شبیه به داستان نفرین خاندان دار ناوی است؛ آرنولد معتقد است مرگ هایی که در خانواده اش به وقوع می پیوندند غیر طبیعی نیستند، یعنی در حقیقت آن ها به گونه ای رخ می دهند که می توان مطمئن بود قتلی رخ داده، آن هم نه قتلی ساده و معمولی بلکه بسیار تکان دهنده؛ گویا مردی جهنمی که از اهریمن قدرت می گیرد اعضای خانواده ی او را یکی یکی به کام مرگ فرو می فرستد و حال آرنولد منتظر است تا هر لحظه از راه برسد و جان او را نیز بگیرد…