شایسته سالاری سیاسی مفهومی پیچیده است که ریشه های تاریخی عمیقی در منطقه شرق آسیا دارد. منبع و ساخت شایسته سالاری از تاریخ امپراطوری چین شروع شده و سپس در دوران معاصر به بقیه کشورهای شرق آسیا، گسترش پیدا کرده است. این پژوهش در مورد مدل اقتصادی توسعه چین نیست، بلکه ساختار رهبری و نظام پیچیده چرخش و صعود نخبگان به قدرت در چین را بر مبنای چشم اندازهای تاریخی و معاصر مورد مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. نویسنده که از چین شناسان مطرح غربی است و سال ها بر روی کشورهای شرق آسیا پژوهش کرده ، معتقد است که نظام حکمرانی سیاسی- بوروکراتیک و ساختار سلسله مراتبی رهبری در چین و حزب کمونیست در دوران معاصر، نوعی مدل شایسته سالارانه است که در تقابل با مدل دموکراسی انتخاباتی غربی می تواند در اینده، در صورت بهبود عملکرد نظام سیاسی چین و رفع مشکلات مختلف این کشور، به مدلی جهانی تبدیل شود و همانند دموکراسی غربی و در تقابل و رقابت با آن، به خارج از چین صادر شود. نویسنده، شایسته سالاری سیاسی و نظام دیوان سالارانه متمرکز رهبری را عامل اصلی توسعه اقتصادی در چین می داند و به تجزیه و تحلیل سازوکارهای داخلی و بوروکراتیک نظام حکمرانی و تصمیم سازی در چین معاصر با چشم اندازی تاریخی و فلسفی می پردازد. کتاب حاضر بر خلاف جریان های اصلی آکادمیک در غرب که چین هراس هستند، مدل سیاسی و ساختار نظام حکمرانی مبتنی بر شایسته سالاری سیاسی در چین و کشورهای شرق آسیا را مورد نقد منصفانه قرار می دهد و مشکلات مربوط به شایسته سالاری سیاسی به صورت عام و شایسته سالاری حاکم بر ساختار نظام حکمرانی در چین را به صورت خاص و از زوایای مختلف فلسفی، تاریخی و سیاسی مورد بررسی و نقد قرار می دهد. تمرکز اصلی کتاب بر انتقاد از مفروضات و ویژگی های مدل حکمرانی دموکراتیک غربی (انتخاباتی) و ستایش از مدل شایسته سالارانه (غیر دموکراتیک) و سلسله مراتبی نظام حکمرانی و رهبری سیاسی در چین با استفاده از چشم انداز های تاریخی، فلسفی و سیاسی است.