آیا یک نوکیسه تازهبهدورانرسیده برایت آزار دهنده است؟ آیا تا به حال گذری به ادارهای داشتهای و برای لنگ نماندنِ کار شیرینی دادهای و با مجبور به تعریف از کارمند مربوطه شدهای؟ آیا با اعضای حزب باد و نانبهنرخروزخور آشنایی داری؟ با کارچاقکنها و وکلای رشوهخوا چطور؟ آیا دیدهاید همسری با استفاده از موقعیت شریک زندگیاش خود را به جایگاهی رسانده و رابطه را دور میزند؟ یا فرزندی از خانواده انتظارات بیجا دارد؟ شاید شخصی ثروت کلانی را با ارث میبرد، یا در قرعهکشی بانک مبلغ هنگفتی برنده میشود و ناگهان جرگهای از دوستان پیدا میشوند و خود را کاسه داغتر از آش و دلسوز جلوه میدهند تا مایهتیلهای هم به آنها برسد؛ با دوستی تلاش کند که پیشنهاد یک سرمایهگذاری عالی را به شما بدهد و دست و بالتان را بگیرد تا خود به نان و نوایی برسد! سندرم فرصتطلبی یک اپیدمی فراگیر در میان افراد خانواده و جامعه میباشد. با ارائه تئوری فرصتطلبی به عنوان یک اختلال شخصیتی در جامعه میتوان مدعی شد که انسان امروزی فاقد هرگونه همدردی در تعامل زندگی است. همدردیِ احساسی آن گونه که به انسان توان نگریستن به دورن خود را میدهد، توانایی استفاده از قدرت برای محافظت خود و خودشناسی را میبخشد و رسیدن به این امر به شرطی ممکن است که فرد به توان رشد صداقت، تواضع، پذیرش خود، شنونده فعال بودن، صبوری، بردباری و باور قلبی در تئوری و نیز در عمل دست یابد. دقیقا به این دلیل به شناخت خود و تغییر تمایل داشت تا با دست یافتن به یک مناظره منطقی با خود به همدردی و بخشش دست یافت تا به مرض فرصتطلبی فائق آمد.