منابعی که ما را در بازسازی تاریخ باستان هند کمک میکند به شرحی است که در فوق بدان اشاره رفت. آثار ادبی و کتیبههای یادشده صرفاً توضیحی و تکمیلی است و ما از کلیه منابع اصلی موجود، اعم از قدیم یا متعلق به روزگار کنونی، بهصورت گزینشی استفاده کردهایم. اما همین مقادیر ناچیز نیز منابع مطالعاتی گستردهای را شامل میشود و مورخ باید باپشتکار و دقت فراوان و قضاوت نقادانه کار خود را ادامه دهد تا به اطلاعات صحیح تاریخی دست یابد. او در این زمینه باید بهمثابه معدنکاو بصیری عمل کند تا بتواند جواهرات واقعیت و حقایق را از تفالهها و پوکههای اغراقآمیز درباری و صنایع و لفاظیها و تزیینات شاعرانه جدا سازد. صخرههایی بهصورت ادعاهای ضدونقیض، بدون تاریخنگاری دقیق و درهمبرهم خودنمایی میکنند و فقط پس از پشتسرگذاشتن آنها است که میتوان تاریخ را بازسازی کرد و شرح مرتبط و قابل قبولی از ادوار گذشته هند، بهدستداد. باید در نظر داشت که هند شمالی نقش غالب و محوری در تاریخ این کشور داشت و مرکز امپراتوریهای بزرگ بود. جاهطلبانی که بهدنبال افتخار و اقتدار بودند به ماورای سلسله جبال ویندهیا که شمال را از جنوب جدا میکند، نظر داشتند و آرزوی تسلط بر این منطقه را درسرمیپروراندند. اما هیچ سلسلهای، حتی در ایام رونق و شکوه سلسله موریا، نیز نتوانست مناطق جنوب و شمال را زیرسلطه خود داشته باشد.