دین زرتشتی در عصر ساسانیان به دینی رسمی تبدیل شد و روحانیان در این دوره قدرت و نفوذ فراوان در دستگاه حکومت یافتند. نگارنده در کتاب حاضر به بررسی جایگاه دین در عصر ساسانی و دورهی حکومت هریک از پادشاهان ساسانی میپردازد و در کنار آن به فرقهها و مذاهب دیگری که در آن عصر در ایران پیروانی داشتند اشاره میکند. نویسنده نفوذ بیش از حد مذهب زرتشتی و روحانیان آن را یکی از عوامل رویگردان شدن مردم از دین حکومتی در اواخر عصر ساسانی و آمادگی آنها برای پذیرش هر نیروی رهاییبخش بیگانه میداند. زیرا روحانیان خرافات و محدودیتهای زیادی در دین اصلی به وجود آورده بودند و به وسیلهی باید و نبایدهای مذهبی در زندگی روزانه و حتی شخصی مردم دخالت داشتند. در کتاب از شکلگیری و سرانجام فرقههایی ایرانی چون مانویت و مزدکیگری و گسترش دیگر اقلیتهای مذهبی چون عیسویان و یهودیان و همچنین شرایطی که این فرقه و مذاهب در دورهی هریک از پادشاهان ساسانی داشتند سخن رفته است. بررسی علل سقوط ساسانیان و شرایطی که برای دین زرتشتی، پیروان و روحانیون آن در بعد از ورود اسلام به ایران رخ داد از دیگر مطالبی است که به اجمال به آنها پرداخته شده است. همچنین نویسنده به ادبیات عصر ساسانی و تالیف متون پهلوی در سدههای اول تا سوم هجری اشاره دارد.