رویکرد مشورتی به حکمرانی در کل، و به دموکراسی بهطور اخص، یکی از آخرین تکاپوهای های نظریهپردازان علوم سیاسیاست برای برطرف نمودن کاستیهای حکومتهای دموکراتیک. رویکرد مشورتی که گشایش باب آن را به ترتیب در آغاز دههٔ ۱۹۶۰ و آغاز دههٔ ۱۹۷۰ ، مدیون یورگن هابرماس و جان رالز هستیم، حول مفهوم اساسی مشروعیت در نظامهای دموکراتیک مطرح و در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ به مبحثی گسترده در حوزهٔ علوم سیاسی تبدیل شد. مدعای نویسندهٔ کتاب حاضر که از سالهای آغازین دههٔ ۱۹۸۰ در زمرهٔ شناختهشدهترین نظریهپردازان دموکراسی مشورتی و حکمرانی مشورتی بهشمار میآید، آن است که این رویکرد علاوه بر آنکه میتواند وجه اخلاقی تصمیمات سیاسی جمعی را تضمین نماید، از دو شایستگی دیگر نیز برخوردار است: اولا میتواند همچون نظریهای ناظر بر دموکراسیسازی یا گذار به دموکراسی بهکار گرفته شود؛ و دوّم میتواند به تقویت دموکراسی در روابط بینالملل که در آن، کشورها از قدرت و اقتدار نابرابر برخوردارند، نیز یاری رساند.