در مکتب رئالیسم انتقادی با محوریت روی باسکار مفاهیمی همچون ساختارها، نیروها، مکانیسم های برسازنده و گرایش ها مطرح می شود. از این دیدگاه، علیت ناظر به رابطه ی بین حوادث انضمامی (علت و نتیجه) نیست، بلکه به نیروهای علی با قابلیت های موضوعات یا روابط، یا به شکل کلی تر به شیوه های عمل یا ساز و کارهای آنها مربوط می شود. در اغلب موارد نیروهای علی صرفا ذاتی افراد یا موضوعات منفرد نیست و بلکه در روابط اجتماعی و ساختارهایی که شکل می دهند، استمرار دارند. باسکار از رئالیسم عمقی خود به توضیح سیستم های باز و بسته و نیروهای نوظهور و برآیند در ساختارهای پیچیده و چند لایه ی طبیعی می رسد. ساختارهای جهان هر کدام دارای ساز و کارهای متعددی هستند که با تعامل و تأثیرگذاری بر ساز و کارهای دیگر موجب ظهور رخدادها می گردند. علیت روابط بین اشیاء، پدیده ها، موضوعات و انتظامات را در نظام پیچیده ی جهان بررسی می کند. گاهی یک ساز و کار ممکن است برحسب شرایط به حوادث متفاوتی منجر شود و برعکس یک حادثه ممکن است علل مختلفی داشته باشد. مسیر طبیعت در اکثر اوقات عبارت است از بازی بین گرایش های اشیاء که اعمال می شوند، اما به دلیل همراهی شان با هم به نحوی ناقص تحقق می یابند. روی باسکار در کتاب اصلی خود نظریه ی رئالیستی علم آنچه را رئالیسم استعلایی می نامد در نقطه مقابل رئالیسم تجربی مطرح می کند. از نظر باسکار دو سنت مهم فلسفه، یعنی تجربه گرایی کلاسیک و ایدئالیسم استعلایی مفروضات رئالیسم تجربی را می پذیرند. از نگاه تجربه گرایی کلاسیک، معرفت تنها به رخدادها تعلق می گیرد و ما فقط می توانیم پدیده ها و اقتران های آنها را بشناسیم.
اما از منظر مکتب عقلانیت نقاد ما در جهانی از گرایش ها زندگی می کنیم و از این جهت مسیر آینده از تابلوی گذشته قابل ردیابی نیست. این گرایش ها هستند که علت موجده ی حوادث هستند و آینده را تعیین می کنند. در این میان تئوری گرایش ها این اجازه را به ما می دهد که با یک تئوری عینی احتمالاتی سر و کار داشته باشیم. آینده به صورت عینی امری معین و ثابت نیست و بلکه آینده گشوده و باز است و همچنین علیت یک جانبه، علیت خطی دکارتی و نیز علیت نیروتنی رنگ می بازد. کتاب حاضر به بررسی و واکاوی مساله ی علیت نزد این دو فیلسوف و شباهت ها و تفاوت های نگاه آنان به این مسأله پرداخته است. با وجودی که این دو فیلسوف از دو سنت فکری متفاوت و گاه متخاصم (مارکسیسم و لیبرالیسم) برخاسته اند شباهت گاه این دو به علت تعجب آور است.
در اثر حاضر ضمن بررسی مسأله ی علیت به هسته ی سخت و مرکزی تفکرات دو فیلسوف نامبرده نیز عنایت ویژه ای شده است و تفکرات اصلی دو جریان فکری رئالیسم انتقادی و عقلانیت نقاد در معرض نقد و محک قرار گرفته است.
این کتاب برای دانشجویان فلسفه و به خصوص فلسفه ی علم و فلسفه علوم اجتماعی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.