دوازده سال پیش، در دوازده روز پیاپی، شهر کوچک بیوهآباد قربانی طوفان وحشتناکی شد. طوفانی که باعث گشایش دروازهای شد و انواع مختلفی از چیزهای پلید و ناپاک از آن به بیرون گریختند. از آن زمان به بعد، دیگر در بیوهآباد از چیزهای عجیب و آدمهای عجیب استقبال نمیشود؛ چون هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که پشت نقابها چه رازی پنهان است. حالا در دوازدهمین سالگرد طوفان بزرگ، اتفاقات عجیبِ تازهای در شهر رخ میدهد. آدمها یکی پس از دیگری گم میشوند. سه دختر عجیبوغریب، ملقب به «بچههای ترسناک»، که بابت ویژگیهای عجیبشان در مدرسه با آنها بدرفتاری میشود، بهدنبال معلمِ محبوبِ گمشدهشان سعی در حل این معما دارند. معمایی که اگر حل نشود، میتواند بیوهآباد و حتی دنیا را به نابودی بکشاند!