کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        اولین پرونده ی جنایی من

        0 (0)
        قیمت:
        229,000 تومان 217,550 تومان

        مشخصات کتاب اولین پرونده ی جنایی من

        ناشر
        تعداد صفحات
        262 صفحه
        شابک
        9786229854174
        سال انتشار
        1401
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب اولین پرونده ی جنایی من

        ریکو با حالتی آشفته از خواب بیدار شد. مزه­ی دهانش مانند زمانی بود که در نوشیدن و سیگار کشیدن زیاده‌روی کرده و امیدوار بود که مقداری آب پرتقال در خانه داشته باشد. آب پرتقال؛ نوشیدنی مورد علاقه او بود، وقتی‌که میل به آبجو نداشت.

        صبح زیبایی بود. تولیا و میرا در ایوان نشسته بودند و صبحانه می‌خوردند. ریکو از صحبت­‌های دوستانه آنها درباره انواع پنیر متعجب بود؛ حقیقت این بود که این دو نفر چشم دیدن همدیگر را نداشتند امّا ازآنجایی‌که یکی از آنها بهترین سوپرانو و دیگری بهترین آلتو در انجمن دانش‌آموزی آواز شرقی فنلاندند، مجبور به تحمّل یکدیگر بودند. میرا؛ زنی سنگین با نگاهی گیرا و موهای مشکی بود. او در سبک کلاسیک آلتو مهارت داشت و می‌توانست به جای زن کولی اپرای تروویتور وردی ایفای نقش کند… اسمش چی بود؟

        هنگامی‌که آفتاب به چشمان ریکو افتاد سردرد شدیدی رنجش داد. او دو قرص قوی بورانا را خورد، اگرچه که می‌توانست ایبوپروفن هم مصرف کند امّا حتی نوشیدن یک بطری کامل هم نمی‌­توانست دردش را دوا کند.

        ازآنجاکه هیچ‌گونه سودایی در خانه وجود نداشت، به دنبال آب‌میوه تازه گشت. دنیا به طرز ظالمانه­‌ای به حرکت خود ادامه می‌داد، دریا می‌درخشید، مرغان دریایی فریاد می‌کشیدند و بعدازظهر گرمی بود. آواز خواندن در این هوای گرم کار آسانی نیست.

        تولیا پرسید: «ریکو، هنوز خوابت میاد؟» او نیز به اندازه ریکو رنگ‌پریده بود. هیچ‌کدام به اندازه کافی نخوابیده بودند. امّا آنقدرها هم مهم نبود، چرا که آن روز یکشنبه بود و تا فردا سر کار نمی­رفتند.

        ریکو به اطراف نگاهی کرد و پرسید: «بقیه هنوز خوابند؟»

        «پیا رفته شنا و بقیه رو هم ندیدم. امیدوارم زودتر پیداشون بشه تا یه کاری کنیم.» میرا با لحنی تند و بدون هیچ لطافت زنانه‌ای این را گفت. به نظر او انجمن بهترین گروه چهار نفره خود را به ویلای والدین تامی فرستاده بود تا برای کنسرت تمرین کنند، نه اینکه همه چیز را در لحظه آخر انجام بدهند. هرچه او نگران بود، بقیه تازه از خواب بیدار شده و در حال آماده کردن قهوه و گرم کردن صدایشان بودند.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر