نوجوانی که با پیر مردی در مورد هدیه صحبت می کردند . نوجوان به پیرمرد گفت : شما به من گفتی وقتی هدیه را دریافت کنم خوشحال ترو موفق تر خواهم بود . پس منظورتان از موفق تر چیست ؟ پیرمرد جواب داد : موفق تر بودن ، یعنی پیشرفت به سوی چیزی که آن را مهم می دانی . نوجوان سر درگم شد و معنای هدیه آن جور که باید بداند ،ندانست. پیرمرد جواب داد : تو قبلا می دانستی هدیه چیست ؟ تو قبلا می دانستی کجا آن را پیدا می کنی. و تو قبلا می دانستی چگونه می تواند ترا خوشحال تر و موفق تر سازد. وقتی جوان تر بودی آن را بهتر می شناختی. فقط آن را فراموش کرده ای. و نوجوان پا به جوانی گذاشت و هنوز در فکر حرفهای آن پیرمرد بود که هدیه به معنای چیست ؟ او شغلش چمن زنی بود و از بودن در زمان حال خوشحال بود و از کارش لذت می برد. و بعد در یک لحظه آن را دریافت و پی برد منظور از هدیه چیست… چیزی که همیشه بوده است ؛ چیزی که هم اکنون حقیقت دارد : هدیه گذشته نیست ، هدیه آینده نیست، هدیه زمان حال است … هدیه ، یعنی اکنون !