«همه» روح اعلا است! اما روح اعلا چیست؟ نمی توان به این سوال پاسخ داد، زیرا روح اعلا همه چیز است که قابل توضیح یا تعریف نیست. روح اعلا تنها نامی است که به بالاترین مفهوم ذهن زنده بی نهایت داده می شود. روح اعلا از درک ما فراتر است و ما از این اصطلاح به عنوان راهی برای تفکر یا صحبت در مورد «همه» استفاده می کنیم، با این حال اذعان می کنیم که نمی توانیم آن را به طور کامل درک کنیم. یا باید این کار را انجام دهیم یا اصلا به این موضوع فکر نکنیم.
می باید اکنون ماهیت جهان را به طور کلی و در بخشهای آن در نظر بگیریم. جهان چیست؟ دیدیم که هیچ چیز خارج از «همه» وجود ندارد. پس آیا جهان «همه» است؟ نه، این نمی تواند باشد، زیرا جهان دائما در حال تغییر است و همانطور که در آخرین درس ما نیز بیان شد، از جهات دیگر نیز «همه» قابل مقایسه با جهان نیست.
در ابتدا، ذهن انسان ممکن است استنباط کند که اگر جهان «همه» نباشد، باید هیچ باشد. اما این پاسخ رضایت بخشی نیست، زیرا ما از وجود جهان آگاه هستیم. پس اگر جهان نه «همه» باشد و نه هیچ، چه می تواند باشد؟ اجازه دهید این سوال را بررسی کنیم.
اگر جهان هستی اصلا وجود داشته باشد، یا به نظر برسد که وجود دارد، باید مخلوق «همه» باشد. اما از آنجا که چیزی هرگز از هیچ به وجود نمی آید، «همه» از چه ماده ای برای خلق جهان استفاده کرده است؟ برخی از فلاسفه معتقدند «همه» جهان را از خود آفرید. اما «همه» نمی تواند خود را کم یا تقسیم کند تا به یک اتم یا موجود زمینی تبدیل شود. فیلسوفان دیگر به این نتیجه رسیده اند که آنها و «همه» یکسان هستند. آنها فریاد می زنند: «من خدا هستم!» اما این شبیه رگی است که اعلام می کند کل بدن انسان است!