"شیخ علی عبدالرزاق"، نویسنده این کتاب، بحثی را در زمینه مفهوم خلافت و امامت در اندیشه و تاریخ اسلام طرح می کند و در ادامه نتیجه می گیرد که پیوند نظام خلافت با اصل اسلام بیگانه می نماید و پایه و اساسی در ریشه ها و مبانی معتبر اسلامی از جمله "کتاب"، "سنت "و "اجماع "ندارد .او خلافت را نزد اندیشمندان مصری صورت مکروهی از میان راه های حکومت داری در تاریخ اسلامی می داند .ویژگی بارز این کتاب که در زمان سلطنت احمد فواد انتشار یافت این است که کتاب حاضر در رشد گرایش ضدیت با سلطنت مصر و ملک فواد نقش اساسی ایفا نمود" .در کتاب احادیثی درباره خلافت و امامت می یابیم که تحت عنوان سلطنت از آن نام برده شده است و پیش از آن که به طور مستقیم از سلطنت مصر و نفی این نظام سخن به میان آورد، بحث را به صورت روایت تاریخی آغاز می کند ."برای نمونه در کتاب خاطر نشان می شود" :اگر در بیان آنچه برای خوانندگان این کتاب تحت عنوان خلافت بیان می کنیم، دچار افراط نشویم، می بینیم که هر حلقه از حلقه های حکومتی تابع قهر و غلبه است و آنچه سلطنت نامیده می شود پایه های قدرتش اوج نمی گیرد مگر این که از سرهای بریده پلکانی بنا کند و استقرار نمی یابد مگر این که حیات بشری را از آنان سلب کند و قدرتشان توانایی، عظمت و کرامت ندارد مگر این که عظمت و کرامت انسان را از آنها سلب کند .این حکومت مانند شبی سیاه طولانی است که با آمدن صبح عمر آن کوتاه می شود و درخشندگی اش از برق شمشیرها و گدازه های آتش جنگ است ." مباحث اصلی کتاب عبارت اند از" :خلافت و اسلام (خلافت و ماهیت آن، نظریه خلافت از منظر اجتماعی)"، "حکومت و اسلام (نظام حکومت در عصر نبوت، رسالت و حکومت، و رسالت حکومت نیست، دین دولت نیست) "و "خلافت و حکومت در تاریخ (وحدت دینی و عربی، دولت عربی، و خلافت اسلامی) ."