مثل قلم که جذب کند خون لیقه را. یا زخم کوچکی که ببوسد شقیقه را. در خاطرم خیال تو را حمل میکنم. با آن ظرافتی که کسی یک عتیقه را. انگشتهای من همه با هم برادرند. تا دکمههای ناتنی این جلیقه را...