جیم دوتی که در صحرای مرتفع کالیفرنیا بزرگ میشد، فقیر بود، پدر و مادری الکلی داشت که به طور مزمن افسرده و فلج شده بودند. امروز او مدیر مرکز تحقیقات و آموزش ترحم و نوع دوستی (CCARE) در دانشگاه استنفورد است که دالایی لاما یکی از خیرین بنیانگذار آن است. اما در آن زمان زندگی او به بن بست رسیده بود تا اینکه در ساعت دوازده به دنبال یک انگشت شست پلاستیکی به مغازه جادویی روانه شد. در عوض او با روت، زنی آشنا شد که به او یک سری تمرینات را آموزش داد تا رنج خود را کاهش دهد و بزرگترین آرزوهایش را آشکار کند. آخرین مأموریت او این بود که قلبش را باز نگه دارد و این تکنیک ها را به دیگران آموزش دهد. او اولین نگاه خود را از رابطه منحصر به فرد بین مغز و قلب به او داد.
دوتی تمرینهای روث را با نتایج خارقالعادهای به کار میبرد - قدرت و ثروتی که او فقط میتوانست آنها را به عنوان یک نوجوان دوازده ساله تصور کند. اما او مهمترین درس روت را نادیده میگیرد که قلبش را باز نگه دارد و این نتایج فاجعهباری برای او به همراه داشت - تا زمانی که او فرصت کمک به خیریه خیرهکنندهای را پیدا کرد. کتاب مغازه ی جادویی که بخشی از آن خاطرات، بخشی علم، بخشی الهام بخش و بخشی آموزش عملی است، به ما نشان می دهد که چگونه می توانیم ابتدا با تغییر مغز و قلب خود، زندگی خود را اساسا تغییر دهیم.