تریشا مک فارلند 9 ساله با مادر و برادر بزرگتر خود به پیاده روی می رود. در طول مسیر مادرش دائما با برادر بزرگترش بحث می کند. تریشا از شنیدن حرف های آنها بیمار است ، بنابراین برای داشتن برخی از حریم خصوصی از مسیر دور می شود. سپس او متوجه می شود که نیاز به آبگیری دارد بنابراین حتی بیشتر به جنگل می رود. او فکر می کند تا زمانی که صدای گردشگران دیگر را بشنود نمی تواند گم شود ، اما این یک اشتباه بزرگ است. همانطور که او در حال بازگشت به مسیری است که متوجه شده است که هیچ تصوری از کجاست ، بنابراین شروع به جستجوی راه درست می کند ، اما حتی بیشتر به جنگل عمیق می رود.
آن زمان است که مبارزه او برای بقا آغاز می شود. او فقط با کمی منبع غذا و آب سعی می کند در جنگل زنده بماند. تنها شرکتی که او دارد یک رادیو واکمن است که در آن به تیم بیس بال مورد علاقه خود ، Red Sox گوش می دهد. آیا زنده ماندن در جنگلی که چیز خطرناکی در سایه ها پنهان شده و تماشای هر حرکتی که می خواهد گلو را از هم بپاشد ، کافی خواهد بود.