چشمه ده بالا

کتاب مصوّر حاضر، داستانی اجتماعی و آموزنده است که به سبک کودکانه و برای گروه سنّی «ج» تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان تشویق مخاطبان به حفاظت از طبیعت و محیط زیست است. در این داستان می‌خوانیم: «اکبر» و خواهرش «زینب» برای دیدار از خانوادة دایی و بازی با پسردایی و دختردایی‌شان از جاده‌ای که یک جوی باریک قرار داشت بالا رفتند. در راه زینب با وجود اخطارهای برادرش از آب جوی خورد و در خانة دایی حالش بد شد. اکبر برای زینب و خانوادة دایی توضیح داد که راننده‌ها در مسیر جاده، آب جوی را با ریختن آشغال آلوده ساخته‌اند. با این اتّفاق اکبر و سایر اعضای خانواده تصمیم گرفتند در کنار جوی آب سطل‌های آشغال قرار بدهند تا رانندگان دیگر آشغال‌ها خود را در جوی آب نریزند. پیام این داستان به مخاطبان این است که نباید از آب‌هایی که از سلامت آن‌ها مطمئن نیستند، بنوشند. همچنین در سفرهای خود نباید به طبیعت آسیب برسانند و یا در جوی‌های آب آشغال بریزند و این نکته را باید به سایر اعضای خانوادة خود آموزش دهند.