کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «عدهای هم گفتند خدارحم، به دنبال گنج میانِ غار پریها بوده؛ غاری که به دل شیطان کوه، پنهان است و تابهحال نه دیده شده و نه کسی پا به آنجا گذاشته. جز یک نفر که او هم به گذشتههای دور میرسد. گویا خدارحم، بعد سالها گشتن، بالاخره غار را مییابد، اما چه غاری! غاری که بالای یک دره عمیق بوده و تنها راه رسیدن به آن، پلِ بلند و باریکی به اسمِ چینوَت بوده. پلی که فقط آدمهای معصوم، توان رد شدن ازش را داشتهاند و غیر معصوم به ته دره که میگویند جهنمی نامرئی بوده، سقوط میکرده و آتش به جانش میزده».