مکآلستر میگوید: «موسیقی در اصل مسئلهی ارزشهای انسانی است، نه نُتها» و گورالی کِنِث اتنوموزیکولوژی را ساحتی میداند که مطالعهی «موسیقی بهعنوان صدا» را به مطالعهی «انسان موسیقیساز» رشد میدهد. گیلبرت چِیس معتقد است تاریخِ موسیقی گفتوگو با مردگان است، اما اتنوموزیکولوژی گفتوگو با زندگان. کتاب حاضر موسیقی را چنین تعریف میکند: «موسیقی رخداد ضابطهمند اصوات در بستر زمان بر اساس هنجارهای زیباییشناختیِ قومی در دورهی تاریخیِ معین است»؛ شاید هنجارهای زیباییشناسیِ اقوام همسایه با هنجارهای زیباییشناسیِ قوم من فردا دیگرگون شود. همواره آنچه در یک آواز یا نغمهی انسانی وجود دارد بیش از مجموعهی سازمانیافتهی اصوات است و این «بیش» بسیار شگفتانگیز است. پیچیدگی باورهای انسان و روابط شگفتآوری او با خود و دیگری، چنان رمزآلود است که تنها در بستر پدیدهای به شگفتی موسیقی امکان بروز مییابد. ما به دنبال سرنخهایی برای کشف راز انسان هستیم و شاید هیچ چیزی مانند موسیقی نتواند این سرنخها را به دست ما بدهد..