من پیام بر هستم. وقتی جلسه ی ساختمان می شود یا قرار است تصمیمی بگیرند، باید پیام های بابا را به بقیه ی ساکنین برسانم. حتی نماینده اش نیستم که بتوانم جای او تصمیم بگیرم. درست است که پیام بری و پیام رسانی بیشتر اوقات دهان پرکن است، اما هیچ خاصیتی ندارد. معمولا باعث می شود آدم چوب دوسرفلان شود. سازمان آب وفاضلاب اعلام کرده بود برای اتصال به شبکه ی اصلی فاضلاب، باید پول بدهیم. آن ها هم حتما پیام بر یا پیام رسانند. تصمیمش را یکی دیگر گرفته، فحشش را آن ها می خورند، یا به عبارتی تحویل می گیرند. چیزی حدود دوازده و نیم میلیون باید پرداخت می شد. چون به بابا اجاره نمی دهم؛ مخارج ساختمان را خودم به عهده می گیرم، اما اجازه ی انجامش با اوست. او باید دستور پرداخت را بدهد. این هزینه جای بحث و اعتراض هم نداشت.