«مادر، تو بیهوده برده نمردی. تو ما را بزرگ کردی. تو و تمام آن مادران سیاهپوستی که به بچههاشان قدرت دادند که به زندگی ادامه دهند و با انگشتانه از چاه آب بردارند.» در حالیکه سفیدپوستها سطل سطل از آن آب میبردند از میان آنهایی که از بین نرفتند قویتر شدند و روح ما از شدت زجر و تعدی عقده بزرگی پیدا کرد. و حالا ما آماده رژیم هستیم، رژیمی که یک سفیدپوست میتواند با تنها یک کلمه «کاکاسیاه» زندگی یک سیاهپوست را تباه سازد. مدر، وقتی که ما فارغ شدیم دیگر کاکاسیاهی وجود نخواهد داشت.»
-از این کتاب تنها یک جلد موجود است.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانههای شخصی درآمده ممکن است ورقخورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتابها امری آشناست.